در جهانی که هر لحظه با سیل اطلاعات، ویترینهای رنگارنگ و گزینههای بیشمار بمباران میشویم، «انتخاب» به یکی از پیچیدهترین و در عین حال حیاتیترین کنشهای انسانی بدل شده است. از سادهترین تصمیمها برای پوشش و خوراک تا سرنوشتسازترین گزینهها در انتخاب مسیر زندگی، همسر و عقیده؛ همواره در میانه یک چهارراه ایستادهایم. در این میان، یک نیروی نامرئی اما قدرتمند، قطبنمای درونی ما را به سوی خود میکشاند: جاذبه اکثریت. همرنگ جماعت شدن، پیروی از مدهای فراگیر و پذیرش آنچه همه میپذیرند، راهی ساده و کمهزینه به نظر میرسد. اما آیا مسیر اکثریت، لزوماً مسیر حقیقت است؟
در سالروز شهادت دهمین پیشوای هدایت، امام علی النقی الهادی(ع) که نام مبارکشان «هدایتگر» است، به بازخوانی منطقی میپردازیم که همچون نوری در تاریکی، راه را از بیراهه متمایز میکند. منطق امام هادی(ع) نه بر پایه آمار و ارقام، که بر مدار ارزش و حقانیت استوار است. برای تشریح این اصل بنیادین و کاربردی کردن آن در زندگی امروز، پای صحبتهای حجتالاسلاموالمسلمین دکتر عباس پسندیده، رئیس پژوهشکده اخلاق و روانشناسی اسلامی و استاد تمام دانشگاه قرآن و حدیث نشستهایم.
چرا همرنگ جماعت میشویم؟
دکتر عباس پسندیده در آغاز با اشاره به فراگیری پدیده انتخابگری در زندگی، به ریشههای روانشناختی و اجتماعی تمایل به اکثریت میپردازد و میگوید: زندگی ما مجموعهای از انتخابهای بیپایان است. ما برای تمام ابعاد زیست خود، از وسایل نقلیه و امکانات منزل گرفته تا دوستان و شریک زندگی، دست به گزینش میزنیم. این یعنی همواره با گزینههای متعددی روبهرو هستیم که هرکدام ویژگیها و پیامدهای متفاوتی دارند. در این فرایند، پدیدهای به نام فراوانی، نقشی تعیینکننده ایفا میکند. وقتی فروشندهای میگوید «این محصول پرفروشترین کالای ماست» یا در جامعه میپیچد که «بیشتر مردم اینگونه لباس میپوشند» یک جاذبه روانی قدرتمند شکل میگیرد. این فراوانی و کثرت، انتخاب دیگران را به معیاری برای انتخاب ما تبدیل میکند و این تصور را به وجود میآورد که «اگر عده زیادی این راه را رفتهاند، پس حتماً درست است».
وی دلایل این جاذبه را اینگونه تشریح میکند: چند عامل کلیدی، پیروی از اکثریت را برای ما دلپذیر میکند. نخستین و مهمترین دلیل، کمهزینه بودن آن است. مخالفت با یک جریان غالب، مانند شنا کردن برخلاف جهت رودخانه است؛ انرژی زیادی میطلبد و فرد را در معرض فشار روانی، انتقاد و حتی طرد اجتماعی قرار میدهد. اما همرنگی با جماعت، در نگاه اول، هزینهها را کاهش میدهد و نوعی امنیت ظاهری ایجاد میکند. دلیل دوم، احساس راحتی و آسایش است. وقتی انتخاب ما با انتخاب عموم مردم تعارضی ندارد، احساس آرامش بیشتری میکنیم. سومین عامل، یک ویژگی عمیق انسانی به نام میل به همنوایی است. انسان موجودی اجتماعی است و دوست دارد با دیگران همراه باشد. این تمایل به تعلق، ما را به سمت همرنگ شدن با گروه سوق میدهد تا از انزوا و تفاوت بپرهیزیم. این یک واقعیت اجتماعی است که متأسفانه در بسیاری از موارد، به یک آسیب فراگیر تبدیل میشود.
منطق عددی یا منطق ارزشی؟
رئیس پژوهشکده اخلاق و روانشناسی اسلامی با نگاهی تحلیلیتر، به منطق زیربنایی این انتخابها اشاره کرده و میافزاید: اگر عمیقتر به این پدیده نگاه کنیم، متوجه میشویم پشت این تمایل به اکثریت، یک منطق عددی نهفته است. برای برخی، معیار خوبی و بدی، درستی و نادرستی، صرفاً عدد و آمار است. تفکرشان این است هر طرف نمودار بالاتر رفت و تعداد طرفداران یک ایده بیشتر شد، همان سمت، حق است. سؤال آنها این نیست که «کدام مسیر درست است؟» بلکه میپرسند «کدام مسیر طرفدار بیشتری دارد؟». این منطق، عدد را بر ارزش مقدم میدارد. حال سؤال اینجاست آیا این منطق در مکتب اهلبیت(ع) جایگاهی دارد؟ تاریخ تشیع، خود گویاترین پاسخ است. اگر منطق شیعه، منطقی عددی بود، اصلاً نباید شکل میگرفت. امیرالمؤمنین(ع) در جامعه خود در اقلیت محض بود. امام حسن مجتبی(ع) آنقدر تنها ماند که حتی نزدیکترین یارانش به او خیانت کردند. امام حسین(ع) با حدود ۱۰۰ نفر در برابر لشکری ۳۰هزار نفری ایستاد. اگر عدد ملاک بود، باید طرفدار معاویه و یزید میشدیم، نه ائمه هدی(ع).
دکتر پسندیده با محور قرار دادن سیره امام هادی(ع)، الگوی اصیل انتخابگری را معرفی میکند: امام هادی(ع) که بیش از ۳۰سال از عمر شریفشان را در خفقان شدید خلفای عباسی و در حصر به سر بردند، نماد ایستادگی در برابر فشار اکثریت حاکم هستند. ایشان با یک منطق کاملاً متفاوت زندگی کردند و آن را برای ما به یادگار گذاشتند. در یک روایت شگرف و راهگشا، نقل شده در جلد ۷۸ بحارالانوار، امام هادی(ع) این کلام را نه در مقام نصیحت دیگران، بلکه در توصیف سبک زندگی خود بیان کرده و میفرمایند: «لَوْ سَلَکَ النَّاسُ کُلُّهُمْ وَادِیًا وَ شِعْباً لَسَلَکْتُ وَادِیَ رَجُلٍ عَبَدَ اللَّهَ وَحْدَهُ خَالِصاً»؛ یعنی اگر تمام مردم جهان، همگی یک مسیر را انتخاب و در یک دره و راه حرکت کنند، من مسیری را برمیگزینم که در آن تنها یک نفر گام برمیدارد، به شرطی که آن یک نفر، بنده خالص خداوند باشد. این جمله یک بیانیه است. امام(ع) با این کلام، تکلیف ما را برای همیشه روشن میکنند. مبنای انتخاب، نه اکثریت است و نه اقلیت. این دوگانه اساساً غلط است. معیار، حق و ارزش است. مهم نیست چند نفر در یک مسیر هستند؛ مهم این است آن مسیر به خدا ختم میشود یا نه.
هزینه دنیوی و سود ابدی؛ معاملهای عاقلانه
رئیس پژوهشکده اخلاق و روانشناسی اسلامی برای نشان دادن ریشههای این منطق در تاریخ اسلام، به روایتی از پیامبر اکرم(ص) اشاره کرده و میگوید: این منطق ارزشی، میراث گرانبهای پیامبر اسلام(ص) است. ایشان روزی خطاب به صحابی بزرگوارشان، عمار یاسر، فرمودند: «ای عمار، اگر دیدی علی(ع) در یک مسیر حرکت میکند و همه مردم در مسیری دیگر، تو با علی(ع) همراه شو و همه مردم را رها کن (فَاسْلُکْ مَعَ عَلِیٍّ وَ دَعِ النَّاس)». پیامبر(ص) در ادامه، دلیل آن را نیز بیان میکنند: «زیرا علی(ع) هرگز تو را به پستی و گمراهی نمیکشاند و از مسیر هدایت خارجت نمیکند». بله، همراهی با حق هزینه دارد. امیرالمؤمنین(ع) خود به دوستدارانشان میفرمودند: «اگر واقعاً مرا دوست دارید، خود را برای فقر آماده کنید»، چرا که جریان قدرت حاکم، اجازه نمیداد ثروت و امکانات به دست شیعیان ایشان برسد. نام آنها را از دفتر حقوقبگیران حذف میکردند و آنها را در فشار شدید اقتصادی قرار میدادند. این هزینه دنیوی و آنی است. اما در مقابل، سودی پایدار و ابدی در انتظارشان بود: عاقبتبهخیری. امروز در زیارت عاشورا، اکثریت مخالفان امام حسین(ع) را لعن میکنیم. اگر قرار بود تابع منطق عددی باشیم، باید در جبهه آنها قرار میگرفتیم. آیا حاضریم برای فرار از فشار اجتماعی کوتاهمدت، لعنت ابدی را برای خود بخریم؟
این پژوهشگر اخلاق و روانشناسی اسلامی با ذکر یک حکایت تاریخی، این انتخاب را ملموستر میکند: در اواخر عمر پیامبر(ص)، پس از جنگ حنین، غنایم بسیاری به دست مسلمانان افتاد. پیامبر(ص) در تقسیم غنایم، سهم بیشتری به تازهمسلمانان مکه دادند تا دلشان را به اسلام نزدیکتر کنند. این کار سبب دلخوری انصار (مردم مدینه) شد که از ابتدای اسلام، تمام سختیها را به جان خریده بودند. جنگ روانی علیه پیامبر(ص) آغاز شد. ایشان در جمع انصار حاضر شدند و یک سخنرانی عاطفی و تکاندهنده ایراد کردند. فرمودند: «ای گروه انصار، آیا راضی نمیشوید که دیگران با گوسفند و شتر و اموال دنیا به خانههایشان بازگردند و شما با رسول خدا به خانههایتان بروید؟» اشک از چشمان همه جاری شد و یکصدا گفتند ما راضی هستیم. آنجا بود که پیامبر(ص) آن قاعده طلایی را بیان فرمودند: «اگر همه مردم به یک وادی بروند و انصار به وادی دیگر، من مسیر انصار را برمیگزینم» این یعنی انتخاب انسانهای بالغ و رشدیافته، همواره انتخاب ارزش است.
قطبنمای ما در آزمونهای امروز
این استاد تمام دانشگاه قرآن و حدیث با تطبیق این اصول بر شرایط امروز جامعه، سخنان خود را اینگونه به پایان میرساند: ما نیز امروز، هر لحظه در معرض این انتخابگری سرنوشتساز هستیم. جوانی که میبیند اکثریت دوستانش سبک پوشش یا رفتار خاصی را برگزیدهاند، کاسبی که میبیند بسیاری از همکارانش وجدان کاری را کنار گذاشتهاند، یا فردی که در مسائل سیاسی و اجتماعی، خود را در برابر موج رسانهای قدرتمند جهانی میبیند، همه در میانه این آزمون قرار دارند. سؤال اساسی این است آیا مسیر امام زمان(عج) را انتخاب میکنیم، حتی اگر در اقلیت باشیم یا مسیر قدرتهای جهانی و خونخواران دنیا را که با ابزارهای مادی و تبلیغاتی، خود را اکثریت جلوه میدهند؟ منطق ما باید روشن باشد. معیار ما نه ثروت است، نه قدرت و نه کثرت. معیار ما این است که کدام سبک زندگی، به سیره پیامبر(ص)، حضرت زهرا(س) و ائمه اطهار(ع) نزدیکتر است. سبک زینب کبری(س) برای ما الگو است؛ یک زن فعال در جامعه اما در اوج عفت و حیا. سبک امام حسین(ع) برای ما معیار است؛ حتی اگر به شهادت و اسارت خاندانش منجر شود.
دکتر عباس پسندیده تأکید میکند: مهمتر از برگزاری مراسم عزاداری، نشاندن این منطق در اعماق جان و جاری کردن آن در عرصه عمل است. ملت ایران پس از انقلاب اسلامی نشان داد این منطق را بهخوبی درک کرده و همواره در سمت درست تاریخ ایستاده است. تمام تلاش شیاطین عالم نیز این است این معیار را از حق و باطل به اکثریت و اقلیت یا ثروت و فقر تغییر دهند. جمله طلایی امام هادی(ع) باید همواره آویزه گوش همه ما باشد که اگر تمام مردم مسیری را بروند، من مسیر آن یک نفری را میروم که بنده خالص خداست. در عصر ما، ترجمان عملی این سخن آن است که سلوک و انتخاب ما باید بر اساس مسیر و رضایت حضرت حجت بن الحسن العسکری(عج) تنظیم شود، هرچند تمام قدرتهای مادی جهان با ابزارها و اکثریتنمایی خود، مسیر دیگری را بپیمایند.




نظر شما